نشانه

الا بذکرالله تطمئن القلوب

حضرت موسی ع و ذکر صلوات

سه شنبه, ۹ تیر ۱۳۹۴، ۰۴:۳۳ ب.ظ

 نتیجه تصویری برای صلوات

سلام بزرگواران روایتیست زیبا از کتاب جلوه های نجات عبدالکریم شمشیری براتون می نویسم.

بسم الله

هنگامی که حضرت موسی ع در کوه طور مناجات می کرد ،

خدای حکیم به او فرمود:

ای موسی از تکبر دوری کن اگر چه به اندازه ی یک ذره باشد که در هر کس باشد به عذاب دردناکی گرفتارش می نمایم.

ای موسی ، اگر می خواهی به من نزدیک شوی و از تو راضی و خشنود گردم ، صلوات بسیار بر محمد و آلش بفرست که صلوات فرستادن باعث رفعت و بزرگی می شود.

حضرت موسی ع آنچنان خوشحال گردید که با اشک شوق این ذکر مبارک را گفت و خداوند رئوف لوح های شش گانه ای به او هدیه کرد .

موسی ع گفت: خدایا، بار الها این وجود مبارک یعنی محمد  کیست که من با صلوات فرستادن به او ، به تو نزدیک می شوم و محبوب  می گردم ؟

ندا آمد: ای موسی، بدان که به خاطر محمد و آلش نبود ، تو را و جهان را نمی آفریدم.

عرض کرد:خدایا!پروردگارا!مرا دوست داری یا محمد را؟

جواب شنید:ای موسی رتبه ی تو ، رتبه ی مکالمه است و رتبه ی محمد رتبه ی دوستیست.

اکنون بدان که دوست، عزیزتر و محبوبتر از همکلام می باشد.

تو در کوه طور با من مناجات می کنی ، اما محمد  در عرش با من مناجات می نماید.

آقای عبدالکریم شمشیری این روایت  رو از سراج القلوب ص 87 نقل کردن.

طاعات و عبادت همگی مقبول درگاه الهی انشاءالله

بزرگواران دعای فرج لحظه ی افطار فراموش نشه.

  • ۹۴/۰۴/۰۹
  • نشانه گمنام

تکبر

حضرت محمد

حضرت موسی

صلوات

نظرات  (۸)

سلام
برای دانلود قالب پیش منم بیا
2theme.blog.ir
پاسخ:
علیکم السلام
  • بانوی گمنام
  • سلام نشانه عزیززززز
    نماز روزه هاتون قبول درگاه حق
    خیلی قشنگ بود
    اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
    پاسخ:
    علیکم السلام دوست مومنه و مهربونم
    نماز و روزه های شما هم قبول
    ممنونم
    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
    یارب به نسل او که قمر زان دو نیم شد

    تسبیح گفت در کف میمون او حصا

     
    یارب به نسل طاهر اولاد فاطمه

    یارب به خون پاک شهیدان کربلا

     
    یارب به صدق سینه پیران راستگوی

    یارب به آب دیده مردان آشنا

     
    دلهای خسته را به کرم مرهمی فرست

    ای نام اعظمت در گنجینه شفا

     
    یارب خلاف امر تو بسیار کرده‌ایم

    و امید بسته از کرمت عفو مامضی

     
    چشم گناهکار بود بر خطای خویش

    ما را زغایت کرمت چشم در عطا

     
    یارب به لطف خویش گناهان ما بپوش

    روزی که رازها فتد از پرده بر ملا

     
    همواره از تو لطف خداوندی آمده‌است

    وز ما چنانکه در خورما فعل ناسزا

     
    عدل است اگر عقوبت ما بی گنه کنی

    لطف است اگر کشی قلم عفو بر خطا

     
    یارب قبول کن به بزرگی و فضل خویش

    کان را که رد کنی نبود هیچ ملتجا

     
    سهل است اگر به چشم عنایت نظر کنی

    اصلاح قلب را چه محل پیش کیمیا؟

     
    اولی‌تر آنکه هم تو بگیری به لطف خویش

    دستی و گرنه هیچ نیاید زدست ما

    سعدی شیرازی













    پاسخ:
    بسیار شعر زیبا و غریبا نه ای بود ممنونم
  • طلبه آینده
  • بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
    سلام ********
    امیدوارم بتونیم برای پیامبرمون شیعه باشیم یه شیعه ی واقعی که یاری گر فرزندشون باشبم
    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
    پاسخ:
    علیکم السلام دوست خوووووبم
    انشاءالله
    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
    بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
    اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم
    سلام ******
    بندگی هاتون قبول
    تشکر بابت مطلب زیباتون

    پاسخ:
    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
    علیکم السلام دوست خوووبم
    همچنین بزرگوار
    ممنون از شما
    ای دوست تو از من خواسته بودی به عهدم وفا کنم وبه سویت بشتابم و من پیمان شکن نادانی هستم. پس مرا ببخش. 
    ولی بدان من نیز روزی پاک بودم، قلبم هنوزاز زنگار پاک بود، چشمانم هنوز به حرام نگاه نکرده بود، دستانم هنوز به ناپاکی آلوده نشده بود. 
    وجودم پاک بود،قلبم پاک بود، عقلم پاک بود. 
    آه ای زیبای زیبایان. 
    چکنم نفس بر من غلبه کرد وتو خود حال مرا می بینی، شیطان را بدوستی برگزیدم وتو روزگارم را می بینی ولی هرگزاز روی طغیان سراز فرمانت نپیچیده ام، 
    هرگز از روی عمد بر خلاف دوستیت عمل نکرده ام، 
    هرگز خود میدانی حتی آن هنگام که طعم گناه ازدهانم زایل نگشته بود، فکر تو این را تلخ میکرد. 
    که هرگز گناه لذتی نداشته است. 
    خود میدانی که همواره پشیمان بودم، ولی چکنم که شیطان بر وجود کثیفم مسلط شده بود. 
    هرگاه خواسته بودم که رو به سویت نهم این نفس مرا باز داشته بود. 

    هرگاه خواسته بودم سیلی رخ شیطان زنم، این نفس جلویم را گرفته بود. 
    آری خود میدانی روزگاری با پاکی و صداقت قرین بودم. 

    شبها به لبخندی می خوابیدم و صبحها به لبخندی دیگر بیدار میشدم.


    یخشی از وصیت نامه  شهید محمدرضا مهرپاک.
    پاسخ:
    چقدر معصومانه و غریبانه وصیت نوشته بودن ما چه کنیم که غرق گناهیم
    انشاءالله همین شهدا شفیعمون باشن
    عید مبارک
  • ♡بهشـــت زودهنـــگــام♡
  • آخ عزیزم... چقدر عاشقانه...

    تکبر به مثابه ی سمه برای قلب و روح ایمان...
    پاسخ:
    بله خیلی زیبا بود برا همین نوشتم که دوستان خوووبی چون شما نیز مطالعه کنن.
    عید مبارک
  • آیات نورانی
  • سلام،
    نیمه ی شهر خدا ایستاده ای،
    ماه آمدیم، آغوش باز کن؛
    پادشاه کرامت..!
    پاسخ:
    علیکم السلام
    زیبا بود عید مبارک