فراق و جمعه ای دیگر
سلام بر امامم که میدانم خیلی خیلی از ما رنجیده خاطر است
امامی که در حضورش هستیم اما غائبیم.
امامم و مولایم باران که می آید دلتنگ تر می شوم
زیر باران بدون چتر قدم زنان به دنبالت می گردم
اما پیدایت نمیکنم
البته که شما حاضر و ما غائبیم
چقدر دلگیرم از خودم از آدمای دور و برم که هنوز تو خواب غفلت فرو رفتیم و قصد بیدار شدن نداریم
چقدر سخت است تحمل بندگانی ضعیف الخطاء چون مااااا
ندبه می خوانیم بدون آنکه ندبه هایمان بوی ظهور بدهد.
خدایااااا پس کی در حضور مولایمان ظاهر می شویم
آیا هنوز وقتش نرسیده؟؟
بغضی سنگینی میکند درون قلبم میدانم دلیلش چیست!
خدایااااا دلم یه زیارت ناب پر از آرامش می خواد
یه زیارت که خالی کنم بغض دوری و فراق را و بستانم رضایت قلبی مولایم را
می دانم که او نیز قلبش از من شکسته
چگونه قلب شکسته مولایم را بدست آورم
اسممان را مسلمان گذاشته اند ولی آیا مسلمانی همین است که مولایمان برای بدیهایمان نزد شما شفاعتمان کند.
ببخش که قلبت را شکسته ایم مولایم
آقایم امام زمانم کمکم کن تا پیدایت کنم دورم خیلی دور
میترسم از این همه دوری میترسم
اللهم عجل لولیک الفرج
- ۹۴/۰۳/۲۲
چقدر دلنوشته غریبی بود چقدر خجالت کشیدم
من منتظر خوبی نیستم , من عاشق خوبی نیستم
من همیشه قلب مولام رو ناراحت کردم :((((((